مهسا ساداتمهسا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

مهسا سادات نازپري

اولين روز اولين بهار اولين سال زندگيم

  سلام عيدتون مبارك   تصميم گرفتم ... البته مامايم تصميم گرفته از زبون من انشا بنويسه اونم با موضوع:   عيد را چگونه گذرانده ايد؟   روز اول عيد اولین عکس من، تو اولین روز اولین بهار اولین سال زندگیم   با عمو علی و   ایلیا جان عید شما هم مبارک مهساسادات : عمو علی طاقت نیاورد تا بریم خونشون بهم عیدی بده و همون روز خجالتم داد و دو تا کاغذ سبز که نمی دونم چی بود بهم داد هر چی بود انگار خیلی با ارزش بود چون مامایم زودی اونو گذاشت تو کیفش! سه شنبه 91/1/1  هفت ماه و 18 روز ...
24 دی 1391

اولین گردش من در پارک چیتگر

  عيد را چگونه گذرانده ايد؟   روز هفتم   همگي رفتيم پارك جنگلي چيتگر  تا به پارک رسیدیم دیدم آفتاب چشمام رو اذیت می کنه برای همین عمه مرضیه لطف کرد و عینک آفتابیش رو بهم داد      بعد مامایم و بابایم منو مثل یه خرگوش گذاشتن تو چمنا!   کلی هم با زهرا جون و سوگل جون تاب بازی کردیم درادامه مطالب مطالب مهمی نوشتم دوشنبه ۷/ ۱/ ۹۱   هفت ماه و ۲۵ روز       نهار جوجه کباب داشتیم که مناسب بچه ای به سن من  با دوتا دندون بود     درآخر هم یه بطری خالی رو دادن دستم نمی دونم ...
24 دی 1391

مامان عزیزم تولدت مبارک

  عيد را چگونه گذرانده ايد؟   روز چهارم عید روز مهمی بود چون از یه طرف همه عمه ها و عموها و مامان بزرگ ا ومد ه بودن عید دیدنی خونمون و از طرف دیگه تولد مامایم بود مامان جون تولدت مبارک بابایم بعد از ظهر رفت و برای تولد مامایم دوتا کیک گرفت و طبق معمول همه نوش جان کردن جز من!!!     ا   دست بابایم درد نکنه   روز پنجم ا ینم یه عکس از زهرا جون و آقا ایلیا در اتاق من انگار ایلیا دلش نمی خواست بره خونشون برای همین شب خونه ما موندن و   فرداش همگی با ماشین ما رفتیم خونه عمه مریم  جون عید دیدنی &nbs...
24 دی 1391

خونه ی مامانی عزیزم

  عيد را چگونه گذرانده ايد؟   روز دوم عید ما تهران بودیم و با ماشین بابایم   رفتیم دنبال دانیال اینا و با هم رفتیم کرج خونه مامانی عزیزم اینم یه عکس از من داخل ماشینه    دایی مجتبی و خاله ملیحه جون هم اومده بودن منم تو بغل مبینا دختردایی نازنينم چند تا عکس انداختم   در ادامه مطالب مطالب مهمی هست لطفا بخونند! چهارشنبه ۹۱/۱/۲     هفت ماه و ۲۰ روز   اینم سفره هفت سین مامانیه    بعد از خونه مامانی برگشتیم تهران و رفتیم خونه مامانی مامایم ! اونجا همه بودن اینم یه عکس دسته جمعی بچه...
24 دی 1391

سلام بهار منم مهسا

  یا مقلب القلوب و الابصار ...   نوروزتان پیروز عیدت مبارک باشه نازنینم . الهی صد تا از این لحظه های قشنگ رو ببینی الهی هر سالت بهتر و پر برکت تر از پارسالت باشه الهی هیچ عیدی افسوس سالی که گذشت رو نخوری الهی همیشه شاد باشی و بخندی و مهربون باشی  الهی الهی الهی... اینم عکس لحظه تحویل سال سه شنبه  1391/1/1  هفت ماه و 18 روز   اینم سفره هفت سین سال ١٣٩١ به افتخار مهساسادات که با قوطی های شیرخشک درست شده   اون خرگوشه هم عیدی مهساساداته از طرف مامایم و بابایم هم باهاش نقدی حس...
24 دی 1391

بوي بهار

  واسه خرید لباس عید مهساسادات وسواس خاصی داشتیم آخه این اولین بهار مهساسادات بود ، دلمون می خواست بهترین ها رو بپوشه   اینم تیپ اسپرت مهسا در عید نوروز         اینم عکسای پرو لباساشه   شنبه ١٣/ ١٢ ٩٠  هفت ماه و یک روز ...
24 دی 1391

بوي عيدييييييييي

اولين عيدي مهساسادات مهسا سادات اولین عیدی عمرش رو از مامان بزرگش گرفت ، کدوم مامان بزرگ ؟ خوب معلومه مامان بابا دستشون درد نکنه . نه یکی نه دو تا نه سه تا پس چند تا ؟   سه شنبه 90/12/16  هفت ماه و 4 روز ...
6 تير 1391
1