مهسا ساداتمهسا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

مهسا سادات نازپري

جونم فدات علي اصغر

اولين جمعه ماه محرم روز گراميداشت حضرت علي اصغر ، با بابايم و مامايم و دانيال و خاله مهديه رفتيم مصلي تهران . مامايم برايم با پارچه اي كه از كربلا برام رسيده بود لباس و روسري دوخته بود. البته درسته كه آخر مراسم رسيديم اما نذر و نيتي بود كه بايد ادا مي شد.   ازه سربند يازهرام رو هم مامان بزرگم از كربلا برام آورده بود خلاصه اون روز كربلايي كربلايي بودم . فقط لباي تشنه علي اصغر رو كم داشتم و خيلي چيزاي ديگه ... جمعه 90/9/11  سه ماه و 29 روز  ...
10 ارديبهشت 1391

سيد خانم

مهسا، سادات مي شود اولين عيد غدير مهساسادات - تهران - خونه مامان بزرگ انگار مهسا سادات تازه فهميده كه سيده و از اينكه بهش مي گن "سيدخانم " تعجب كرده. عمه هاش و عموهاش اون روز كلي تحويلش گرفتن و از شال سبزش خوششون اومده بود. اما سيد خانم به هيچ كس عيدي نداد!  سه شنبه  ٩٠/٨/٢٤  سه ماه و ١٢ روز ...
27 اسفند 1390

مسافر كوچولو

  اولين سفر مهسا سادات به سرزمين آبا و اجداديش اصفهان ب ا اينكه 5 ، 6 ساعتي تو راه بوديم اما مهسا گل مثل هميشه خانومي كرد و نه بيقراري كردو نه بدانقي همش مي خوابيد بيدار مي شد،  مي خوابيد بيدارمي شد،مي خوابيد بيدار مي شد، تا اينكه رسيديم نمي دونم چه خوابي مي ديد . ( لطفا روي عكس مكث كنيد تا موضوع خوابش رو ببينيد)     اينم اولين عكس مهسا وقتي تو روز عيد قربان رفت سرخاك بابابزرگ عزيزش و باهاش كلي حرف زد. البته چون هواسرد بود زودي رفت تو ماشين و خوابيد. یکشنبه ٩٠/٨/١٥ سه ماه و سه روز ...
27 اسفند 1390
1