جونم فدات علي اصغر
اولين جمعه ماه محرم روز گراميداشت حضرت علي اصغر ، با بابايم و مامايم و دانيال و خاله مهديه رفتيم مصلي تهران . مامايم برايم با پارچه اي كه از كربلا برام رسيده بود لباس و روسري دوخته بود. البته درسته كه آخر مراسم رسيديم اما نذر و نيتي بود كه بايد ادا مي شد. ازه سربند يازهرام رو هم مامان بزرگم از كربلا برام آورده بود خلاصه اون روز كربلايي كربلايي بودم . فقط لباي تشنه علي اصغر رو كم داشتم و خيلي چيزاي ديگه ... جمعه 90/9/11 سه ماه و 29 روز ...