انتظار شيرين اما سخت بابا محسن منتظره ، منتظره كه ماه كوچولوش رو ببينه . مضطربه چون نمي دونه چي ميشه ... خدايا كمك كن... چهارشنبه 90/5/12 ... نویسنده : مامايم و بابايم 3:38 روز تولد 12 اسفند 1390 135 0 2 ادامه مطلب
شيشه ي مرباي توت فرنگي اولين ساعت زندگي مهسا سادات توي اين تخت كوچولو بود انگار يه توت فرنگي توي شيشه گذاشته باشن چهارشنبه 90/5/12 يك روزگي ... نویسنده : مامايم و بابايم 3:37 روز تولد 12 اسفند 1390 339 0 1 ادامه مطلب
توت فرنگي باغ زندگيمون مهسا سادات نازنين ما، چشمان قشنگش رو رو به آفتاب صبح روزچهارشنبه 12 مرداد 1390شمسي و 2 رمضان 1432 قمري و 3 آگوست 2011 ميلادي باز كرد و صورت همچون ماهش رو روشني زندگي خلوتمون كرد. چهارشنبه 90/5/12 يك روزگي ... نویسنده : مامايم و بابايم 3:35 روز تولد 12 اسفند 1390 161 0 2 ادامه مطلب
جشن شش ماهگي بازم مهساسادات تو جشم ماهگردش با يكي از عروسكاش راستي بابا جون پس كيكت كو؟شمعت كو؟ پنج شنبه 90/11/13 6 ماه و يك روز چند تا عكس ديگه هم هست ... نویسنده : مامايم و بابايم 3:00 ماه ششم 12 اسفند 1390 474 0 2 ادامه مطلب