مهسا ساداتمهسا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

مهسا سادات نازپري

مشت آهنين

دو ماهم تموم شد حالا ديگه بزرگ شدم بابا محسن باز هم ما رو غافلگير كرد با اينكه ساعت 10 شب اومد خونه اما دست پر بود . كيك و شمع و فشفشه و برف شادي اينم همون عكس معروف مهساساداته كه تو ماهگرد دو ماهگيش مي خواد شمعش رو با مشت خاموش كنه   مهسا  مهسا مهسا مهسا مهسا ..........هوررررررااااا..... خاموشش كردي  سه شنبه 90/7/12 دو ماه تمام ...
12 اسفند 1390

آقو پاقو

درست چهلمين روز تولد مهساسادات وقتي گذاشتمش توي تختش شروع به آقو پاقو گفتن كرد و كلي حرف زد و منم فيلمش رو گرفتم . انگار يه عالمه حرف توي دلش مونده بود ... در ضمن مامان بزرگ هاي مهساسادات اومده بودن تا چهلمين روز تولدش رو بهش تبريك بگن "دستشون درد نكنه"  سه شنبه  90/6/22  40 روزگي ...
12 اسفند 1390

بوسه پشه ها

اين عكساي اولين روز اولين ماه اولين سال زندگي مهسا ساداته آخه بابايم و مامايم واسه مهساسادات ماه به ماه تولد مي گيرن     ديروز تهران بوديم و پشه ها حسابي از خجالت عضو جديد خانواده دراومدن و تلافي روزايي كه مهساسادات نبود رو درآوردن . دستشون كه نه نيششون درد نكنه!   شنبه 90/6/12  يك ماه تمام ...
12 اسفند 1390

جيغ بنفش

من و بابايم لحظات گريه مهساسادات رو خيلي نديديم دخملكمون از همون اول خيلي آروم و متين بود براي همين از اينكه تونستيم اين لحظه رو شكار كنيم خوشحاليم در ضمن اين اولين عكس مهساسادات توي خونه خودمون بود كه در 21 روزگي ازش گرفتيم .   سه شنبه 90/6/1  21روزگي ...
12 اسفند 1390

ملاقات كننده هاي كوچك

سوگل جان و آقا دانيال دخترعمه و پسرخاله مهساسادات كوچكترين ملاقات كننده هاي مهساسادات تو روز اول زندگيش بودن اونا تو لابي بيمارستان منتظرن تا مهساسادات اجازه ملاقات بده و به حضور بپذيرتشون... قربون دوتاشون برم   چهارشنبه 90/5/12 لابي بيمارستان بهمن ...
12 اسفند 1390